مصاحبه با یکی از کارکنان کهریزک
او «مصاحبهشونده» با نشان دادن دو عكس دستهجمعي از كادر كهريزك كه خود نيز در آن حضور دارد، به معرفي افراد و بازگو كردن سرنوشتشان ميپردازد. او بدون مكث به پرسشهاي ما پاسخ ميدهد، اما از يادآوري آنچه شاهد بوده، عصبي ميشود و اين در چهرهاش كاملا مشهود است:
نظامي هستي؟
نه!
پس چگونه به مكاني خاص مثل كهريزك راه پيدا كردي و در آنجا استخدام شدي؟
يكي از دوستانم سفارش من را كرد. بعد از حادثه رانندگي كه 3 سال قبل برايم رخ داد، كارم را از دست دادم و مجبور شدم شغل جديدي پيدا كنم.
دانش، مهارت يا تخصص خاصي داشتي كه در استخدام مؤثر باشد؟
من مدرك تحصيلي ديپلم دارم. اما چون رانندگي خوبي داشتم، ابتدا به عنوان راننده آمبولانس استخدام شدم. البته در تصادفي كه چند سال قبل داشتم، خودم راننده نبودم و نبايد اين را به حساب ناشي بودن من بگذاريد. من در كهريزك مسؤوليت انتقال اجساد به قبرستان را داشتم.
وقتي اجساد را به قربستان اصلي شهر (بهشتزهرا) ميبردي، به چه كسي تحويل ميدادي؟
ما با بهشتزهرا كاري نداشتيم. از من خواسته بودند اجساد را به قبرستانهاي حوالي شهر ببرم. در آنجا به سردخانه ميرفتم و كارم تمام ميشد و خودشان تدفين را انجام ميدادند.
به خانواده متوفيان اطلاع نميداديد؟
ضوابط اين گونه بود كه همه چيز بدون سر و صدا باشد.
چه پستهايي در آنجا داشتي؟
فقط 2 ماه راننده آمبولانس بودم، اما بعد از آن به بخش اداري رفتم. در آنجا پرونده افراد را بررسي ميكردم. چيزي كه توجهام را جلب كرد، نحوه پيرش افراد بود.
به چه دليل؟
وقتي بعضيها را ميآوردند، هنگام تحويل ميگفتد كه مهم نيست چگونه او را پس بگيرند. حتي در پرونده برخي تأكيد ميشد كه زنده بيرون نروند. البته از زماني كه نگهبان شدم، چيزهاي ديگري را شاهد بودم كه برايم باورپذير نبود. براي مثال، كساني كه در زمان ورودشان سالم و سرحال بودند را ميديم كه بعد از مدتي بساير رنجور و افسرده شده بودند و بيشترشان از فشار روحي ميمردند.
همزمان چند نفر در كهريزك نگهداري ميشدند؟
حدود 800 نفر كه 50 پرسنل را هم بايد به آن اضافه كرد. مكان واقعا وحشتناكي بود. ما مجبور بوديم در طول شبانهروز، صداي داد و فرياد و گريهاي كه در كل مجموعه به گوش ميرسيد را تحمل كنيم.
دلتان به حال آنها نميسوخت؟
اوايل چرا، اما كمكم برايم عادي شد و همكارانم هم عادت كرده بودند. مثل كسي كه در كارگاه نجاري كار ميكند.
چقدر حقوق ميگرفتي؟
ماهي 700 هزار تومان يا بيشتر.
هزينههاي آنجا از كجا تأمين ميشد؟
از طرف افراد و سازمانهاي مختلف. خيليها به بازديد از آنجا ميآمدند و من حتي خيلي از مقامات را در آن مدت ديدم. چون محوطه وسيع بود، دو ماشين برقي زمين گلف در آنجا بود كه ميهمانها با آن گشت ميزدند و از بخشهاي مختلف بازديد ميكردند. معمولا همين افراد همان روز مبالغي را به عنوان كمك هزينه، به بخش مالي و اداري ميسپردند.
ميتواني از آنها نام ببري؟
خيليها بودند. خود آقاي كروبي هم يك سال قبل به آنجا آمد و مبلغ زيادي كمك كرد. فقط افراد سياسي نبودند و من سردار رويانيان، شهردا تهران و حتي منوچهر منطقي (مديرعامل سابق ايرانخودرو) را هم چندبار ديده بودم كه براي بازديد آمدند.
يعني آنها از وجود كهريزك خبر داشتند؟
بله! اگر كسي در ايران مقام مسؤول باشد و بگويد كه از وجود آنجا خبر نداشته، دروغ گفته است. همه ميدانستند.
زمان تعطيل شدن كهريزك، آنجا بودي؟
كهريزك تعطيل نشده.
اما در خبرها گفته شده كه آنجا كاملا تعطيل شده است. شما اين را تكذيب ميَكنيد؟
ببينيد! مجموعهاي با وسعت و مهمي كهريزك كه از سوي مقامات كشور حمايت ميشود، هرگز نميتواند تعطيل شود.
يكي از بازداشتيها درباره شكنجه و حتي استفاده از بطري نوشيدني اشاره كرده بود.
خب!
شما چه نوع شكنجههايي را در آنجا شاهد بوديد؟
در آنجا هيچوقت شكنجه نديدم. اگر كسي چيزي در اينباره گفته، دروغ محض است.
اخبار مربوط به شكنجه شدن افراد در بازداشتگاه كهريزك در رسانههاي جهان باداب داشته، چطور شما مدعي هستيد كه وجود نداشته؟
بازداشتگاه كهريزك؟ آهان!... من گفتم توي كهريزك كار ميكردم، ولي خانه سالمندان كهريزك بودم، نه بازداشتگاه!
احمق بيشعور! ميمردي زودتر ميگفتي؟
به من چه! خودت وقتي اسم كهريزك را شنيدي، هول شدي، گفتي بيا مصاحبه كنيم... احمق هم خودتي!
پس قضيه جنازهها و تدفين يواشكي چي بود كه گفتي؟
كهريزك جاي كساني است كه هيچ كسي را ندارند تا از آنها مراقبت كند. به فيلمها نگاه نكنيد كه بچهها پدر و مادرشان را تهديد ميكنند كه به آنجا ميفرستند. كهريزك آخرين خانه آدمهاي بيسرپناه است و چون كسي را ندارند كه برايشان گريه كند، پس مراسمي هم در كار نيست.
ميكشمت...
تو غلط ميكني! الان با همين شمعداني ميكوبم وسط فرق سر كچلت... با اون كلاه مسخرهات!
نظامي هستي؟
نه!
پس چگونه به مكاني خاص مثل كهريزك راه پيدا كردي و در آنجا استخدام شدي؟
يكي از دوستانم سفارش من را كرد. بعد از حادثه رانندگي كه 3 سال قبل برايم رخ داد، كارم را از دست دادم و مجبور شدم شغل جديدي پيدا كنم.
دانش، مهارت يا تخصص خاصي داشتي كه در استخدام مؤثر باشد؟
من مدرك تحصيلي ديپلم دارم. اما چون رانندگي خوبي داشتم، ابتدا به عنوان راننده آمبولانس استخدام شدم. البته در تصادفي كه چند سال قبل داشتم، خودم راننده نبودم و نبايد اين را به حساب ناشي بودن من بگذاريد. من در كهريزك مسؤوليت انتقال اجساد به قبرستان را داشتم.
وقتي اجساد را به قربستان اصلي شهر (بهشتزهرا) ميبردي، به چه كسي تحويل ميدادي؟
ما با بهشتزهرا كاري نداشتيم. از من خواسته بودند اجساد را به قبرستانهاي حوالي شهر ببرم. در آنجا به سردخانه ميرفتم و كارم تمام ميشد و خودشان تدفين را انجام ميدادند.
به خانواده متوفيان اطلاع نميداديد؟
ضوابط اين گونه بود كه همه چيز بدون سر و صدا باشد.
چه پستهايي در آنجا داشتي؟
فقط 2 ماه راننده آمبولانس بودم، اما بعد از آن به بخش اداري رفتم. در آنجا پرونده افراد را بررسي ميكردم. چيزي كه توجهام را جلب كرد، نحوه پيرش افراد بود.
به چه دليل؟
وقتي بعضيها را ميآوردند، هنگام تحويل ميگفتد كه مهم نيست چگونه او را پس بگيرند. حتي در پرونده برخي تأكيد ميشد كه زنده بيرون نروند. البته از زماني كه نگهبان شدم، چيزهاي ديگري را شاهد بودم كه برايم باورپذير نبود. براي مثال، كساني كه در زمان ورودشان سالم و سرحال بودند را ميديم كه بعد از مدتي بساير رنجور و افسرده شده بودند و بيشترشان از فشار روحي ميمردند.
همزمان چند نفر در كهريزك نگهداري ميشدند؟
حدود 800 نفر كه 50 پرسنل را هم بايد به آن اضافه كرد. مكان واقعا وحشتناكي بود. ما مجبور بوديم در طول شبانهروز، صداي داد و فرياد و گريهاي كه در كل مجموعه به گوش ميرسيد را تحمل كنيم.
دلتان به حال آنها نميسوخت؟
اوايل چرا، اما كمكم برايم عادي شد و همكارانم هم عادت كرده بودند. مثل كسي كه در كارگاه نجاري كار ميكند.
چقدر حقوق ميگرفتي؟
ماهي 700 هزار تومان يا بيشتر.
هزينههاي آنجا از كجا تأمين ميشد؟
از طرف افراد و سازمانهاي مختلف. خيليها به بازديد از آنجا ميآمدند و من حتي خيلي از مقامات را در آن مدت ديدم. چون محوطه وسيع بود، دو ماشين برقي زمين گلف در آنجا بود كه ميهمانها با آن گشت ميزدند و از بخشهاي مختلف بازديد ميكردند. معمولا همين افراد همان روز مبالغي را به عنوان كمك هزينه، به بخش مالي و اداري ميسپردند.
ميتواني از آنها نام ببري؟
خيليها بودند. خود آقاي كروبي هم يك سال قبل به آنجا آمد و مبلغ زيادي كمك كرد. فقط افراد سياسي نبودند و من سردار رويانيان، شهردا تهران و حتي منوچهر منطقي (مديرعامل سابق ايرانخودرو) را هم چندبار ديده بودم كه براي بازديد آمدند.
يعني آنها از وجود كهريزك خبر داشتند؟
بله! اگر كسي در ايران مقام مسؤول باشد و بگويد كه از وجود آنجا خبر نداشته، دروغ گفته است. همه ميدانستند.
زمان تعطيل شدن كهريزك، آنجا بودي؟
كهريزك تعطيل نشده.
اما در خبرها گفته شده كه آنجا كاملا تعطيل شده است. شما اين را تكذيب ميَكنيد؟
ببينيد! مجموعهاي با وسعت و مهمي كهريزك كه از سوي مقامات كشور حمايت ميشود، هرگز نميتواند تعطيل شود.
يكي از بازداشتيها درباره شكنجه و حتي استفاده از بطري نوشيدني اشاره كرده بود.
خب!
شما چه نوع شكنجههايي را در آنجا شاهد بوديد؟
در آنجا هيچوقت شكنجه نديدم. اگر كسي چيزي در اينباره گفته، دروغ محض است.
اخبار مربوط به شكنجه شدن افراد در بازداشتگاه كهريزك در رسانههاي جهان باداب داشته، چطور شما مدعي هستيد كه وجود نداشته؟
بازداشتگاه كهريزك؟ آهان!... من گفتم توي كهريزك كار ميكردم، ولي خانه سالمندان كهريزك بودم، نه بازداشتگاه!
احمق بيشعور! ميمردي زودتر ميگفتي؟
به من چه! خودت وقتي اسم كهريزك را شنيدي، هول شدي، گفتي بيا مصاحبه كنيم... احمق هم خودتي!
پس قضيه جنازهها و تدفين يواشكي چي بود كه گفتي؟
كهريزك جاي كساني است كه هيچ كسي را ندارند تا از آنها مراقبت كند. به فيلمها نگاه نكنيد كه بچهها پدر و مادرشان را تهديد ميكنند كه به آنجا ميفرستند. كهريزك آخرين خانه آدمهاي بيسرپناه است و چون كسي را ندارند كه برايشان گريه كند، پس مراسمي هم در كار نيست.
ميكشمت...
تو غلط ميكني! الان با همين شمعداني ميكوبم وسط فرق سر كچلت... با اون كلاه مسخرهات!
1 نظرات:
فوق العاده بود مرسی واقعا باورم شد:))
ارسال یک نظر