داددیلی دالید؟

یه روز یه بنده خدایی که زبونش می گرفته می ره داروخونه می گه:

- داددیلی دالید؟
- چی قربان؟
- داددیلی دالید؟
- داددیلی دیگه چیه؟
- دولش لوبان قلمز می بندن سلش دلازه.

نسخه پیچه نمی فهمه طرف چی می گه صندوقدارو صدا می زنه از طرف می پرسه یه بار دیگه بگید چی می خواین:
- داددیلی دالید؟
- داددیلی دیگه چیه؟
- دولش لوبان قلمز می بندن سلش دلازه.

نمی فهمن می رن دکتر داروخونه رو صدا می کنن اونم میاد و باز همون:
- داددیلی دالید؟
- داددیلی دیگه چیه؟
- دولش لوبان قلمز می بندن سلش دلازه.

بازم نمی فهمن دکتر می ره یه کارمندشو که تو انبار کار می کرده و زبونش مثل طرف می گرفته صدا می کنه و می گه ببین میفهمی این چی میگه؟ اونم میاد و:
- داددیلی دالید؟
- داددیلی دیگه چیه؟
- دولش لوبان قلمز می بندن سلش دلازه.
- آله دالیم الان میالم.
بعدم می دوه و یه بسته از تو قفسه برمیداره می ده به طرف و پولو می گیره و میاد بره تو انبار همه بهش می گن چی می خواست؟ جواب می ده:
- داددیلی
- داددیلی دیگه چیه؟
- دولش لوبان قلمز می بندن سلش دلازه.
دکتره می گه کو کجاست یکی ازش بیار ببینم می گه:
_ یه دونه داستیم دادم بولد.

0 نظرات:

ارسال یک نظر