اس ام اس های دریافتی از بازدید کنندگان وبلاگ
مژده به آقايان : پژو 405 بدون اير بگ - بدون كمربندايمني – آماده آتش سوزي بدون دليل – بهترين عيدي براي همسر دلبندتان
سه تا پيرزن تصميم مي گيرن شوهر كنن! يه آگهي مي دن تو روزنامه: با يكي ازدواج كن... 2 تا جايزه بگير
ميگن توي اصفهان همه كانديداها براي اينكه صرفه جويي كنن پوستر تبليغاتي چاپ نكرده بودن هر روز از يه درختي آويزون مي شدن
چه جوري ميشه فهميد كه راننده ي ماشينه جلويي خانومه؟؟؟ 1:هروقت پشتش بوق زدي دستشو ببره به روسريش، 2:راهنماي چپ رو بزنه بپيچه راست، 3:ماشينش كه پنچر شد در كاپوت رو بزنه بالا، 4:با سرعت 140 يه پيچ رو در نهايت خونسردي دور بزنه
غضنفر لكنت زبون داشته بهش ميگن هميشه زبونت ميگيره؟ ميگه نه فقط وقتي حرف ميزنم
به غضنفر ميگن: تاحالا آبجو خوردي؟ ميگه: جدا جدا خوردم ولي باهم نه
دریافت شده توسط شماره اختصاصی
30006863005566
برای اطلاعات بیشتر درباره ارسال جوک اینجا را بخوانید
تو مجلس حاج منصور چراغارو خاموش كرده بودن و لخت شده بودن سينه ميزدن حاج منصور ميگه كه خوب چراغ هارو روشن كنيد غضنفر داد ميزنه : جون مادرت صبر كن شورتمو دزديدن
يك روز احمدي نژاد با لباس مبدل رفته بود براي ديدار از مناطق محروم. يك پسر بچه كوچولو رو ديد كه داره با پاي برهنه راه مي ره. بهش گفت: پسرم! به اميد خدا كلاس چندمي؟ پسر پابرهنه گفت: به اميد خدا هنوز مدرسه نمي رم. احمدي نژاد گفت: پس به اميد خدا چي كار مي كني؟ پسرپابرهنه گفت: به اميد خدا ننه و بابام مردن و من كارگر هستم. احمدي نژاد بهش گفت: پس چرا كفش نپوشيدي؟ پسر پابرهنه گفت: چون كفش ندارم. احمدي نژاد خيلي ناراحت شد و شروع كرد به گريه كردن تا عكاس ها ازش چند تا عكس بگيرن و به پسر گفت: من بهت قول مي دم وقتي رفتم تهران برات يك كفش بفرستم. پسرپابرهنه گفت: تو چي كاره هستي كه مي خواي براي من كفش بخري و بفرستي؟ احمدي نژاد گفت: من احمدي نژاد هستم و رئيس جمهور ايرانم. پسر گفت: پس احمدي نژاد توئي؟ احمدي نژاد با خوشحالي گفت: پس منو شناختي، حالا بگو شماره پات چنده كه برات از تهران كفش بفرستم. پسر گفت: شماره پاي من 43 است. احمدي نژاد گفت: ولي كفش شماره 43 كه براي تو خيلي بزرگه؟ پسر گفت: تا موقعي كه تو به وعده ات عمل کني ديگه من همسن تو شدم.
به ترکه میگن : واجبی چیست ؟ ترکه میگه :پودریست باستانی که در حداکثر 5دقیقه میرزاکوچک خان جنگلی را به دکتر الهی قمشه ای تبدیل می کند
لره یه بطری آب معدنی میخره یه کمی ازش میخوره، به زنش میگه : زن یه خورده آب بیار بریزیم توش خیلی غلیظه !!
ترکه نذر میکنه اگه توی امتحان ورود به دانشگاه قبول شد مادرش رو پیاده بفرسته کربلا.
شوراي شهر قزوين اعلام كرد كه يوزارسيف فقط عزيز مصر نيست عزيز قزوين هم هست
يه اصفهاني يك خوشه انگور را به خانه برد و به زن و فرزندانش هركدام يك دانه داد. بچه ها گفتند: بابا جان چرا يك دانه؟ مرد جواب داد: عزيزانم ! بقيه اش هم همين مزه را مي ده
سه تا پيرزن تصميم مي گيرن شوهر كنن! يه آگهي مي دن تو روزنامه: با يكي ازدواج كن... 2 تا جايزه بگير
ميگن توي اصفهان همه كانديداها براي اينكه صرفه جويي كنن پوستر تبليغاتي چاپ نكرده بودن هر روز از يه درختي آويزون مي شدن
چه جوري ميشه فهميد كه راننده ي ماشينه جلويي خانومه؟؟؟ 1:هروقت پشتش بوق زدي دستشو ببره به روسريش، 2:راهنماي چپ رو بزنه بپيچه راست، 3:ماشينش كه پنچر شد در كاپوت رو بزنه بالا، 4:با سرعت 140 يه پيچ رو در نهايت خونسردي دور بزنه
غضنفر لكنت زبون داشته بهش ميگن هميشه زبونت ميگيره؟ ميگه نه فقط وقتي حرف ميزنم
به غضنفر ميگن: تاحالا آبجو خوردي؟ ميگه: جدا جدا خوردم ولي باهم نه
دریافت شده توسط شماره اختصاصی
30006863005566
برای اطلاعات بیشتر درباره ارسال جوک اینجا را بخوانید
تو مجلس حاج منصور چراغارو خاموش كرده بودن و لخت شده بودن سينه ميزدن حاج منصور ميگه كه خوب چراغ هارو روشن كنيد غضنفر داد ميزنه : جون مادرت صبر كن شورتمو دزديدن
يك روز احمدي نژاد با لباس مبدل رفته بود براي ديدار از مناطق محروم. يك پسر بچه كوچولو رو ديد كه داره با پاي برهنه راه مي ره. بهش گفت: پسرم! به اميد خدا كلاس چندمي؟ پسر پابرهنه گفت: به اميد خدا هنوز مدرسه نمي رم. احمدي نژاد گفت: پس به اميد خدا چي كار مي كني؟ پسرپابرهنه گفت: به اميد خدا ننه و بابام مردن و من كارگر هستم. احمدي نژاد بهش گفت: پس چرا كفش نپوشيدي؟ پسر پابرهنه گفت: چون كفش ندارم. احمدي نژاد خيلي ناراحت شد و شروع كرد به گريه كردن تا عكاس ها ازش چند تا عكس بگيرن و به پسر گفت: من بهت قول مي دم وقتي رفتم تهران برات يك كفش بفرستم. پسرپابرهنه گفت: تو چي كاره هستي كه مي خواي براي من كفش بخري و بفرستي؟ احمدي نژاد گفت: من احمدي نژاد هستم و رئيس جمهور ايرانم. پسر گفت: پس احمدي نژاد توئي؟ احمدي نژاد با خوشحالي گفت: پس منو شناختي، حالا بگو شماره پات چنده كه برات از تهران كفش بفرستم. پسر گفت: شماره پاي من 43 است. احمدي نژاد گفت: ولي كفش شماره 43 كه براي تو خيلي بزرگه؟ پسر گفت: تا موقعي كه تو به وعده ات عمل کني ديگه من همسن تو شدم.
به ترکه میگن : واجبی چیست ؟ ترکه میگه :پودریست باستانی که در حداکثر 5دقیقه میرزاکوچک خان جنگلی را به دکتر الهی قمشه ای تبدیل می کند
لره یه بطری آب معدنی میخره یه کمی ازش میخوره، به زنش میگه : زن یه خورده آب بیار بریزیم توش خیلی غلیظه !!
ترکه نذر میکنه اگه توی امتحان ورود به دانشگاه قبول شد مادرش رو پیاده بفرسته کربلا.
شوراي شهر قزوين اعلام كرد كه يوزارسيف فقط عزيز مصر نيست عزيز قزوين هم هست
يه اصفهاني يك خوشه انگور را به خانه برد و به زن و فرزندانش هركدام يك دانه داد. بچه ها گفتند: بابا جان چرا يك دانه؟ مرد جواب داد: عزيزانم ! بقيه اش هم همين مزه را مي ده
0 نظرات:
ارسال یک نظر