يه روز پير زنه تو اتوبوس ميگه ني ناي ناي ناي ني ناي ناي همه دست مي زنن پيرزنه دندوناشو از كيفش در مي ياره مي زا ره دهنش مي گه نياوران نگه دار
خداوند هيچ موقع از تو سوال نمي كنه چه نوع ماشيني روندي؟ اما حتما از تو خواهد پرسيد چند نفر پياده را به مقصد رساندي....... قابل توجه دخترها كه هر چي بوق ميزني ناز ميكنن...... نميدونن هدف پسرها الهيه
چرا همهي ما به دانشگاه آزاد عشق مي ورزيم؟ الف. چون اگر دانشگاه آزاد نبود ما بيسواد مانده و در نتيجه معتاد ميشديم. ب. چون اگر دانشگاه آزاد نبود پدران ما ثروتمند شده و از ياد خدا غافل ميشدند. ج. چون اگر دانشگاه آزاد نبود مردم از داشتن الگوي موفق مديريت محروم شده و جامعه دچار بحران مديريت ميشد. د. چون اگر دانشگاه آزاد نبود مقدار زيادي از وسايل آرايشي و لباسهاي کوتاه و تنگ روي دست فروشنده هاي آنها باقي مي ماند
ارسال شده توسط AR 0 نظرات
برچسبها: دانشگاه آزاد
يک روز یه راننده تاکسي ترك به مسافرش که شبيه ژاپني ها بوده ميگه آقا ببخشيد شما ژاپني هستيد اون ميگه نه ، برای بار دوم ازش مپرسه آقا شما ژاپني نیستيد؟ بازم طرف ميگه نه ، بارسوم بازم ميپرسه ياروه از کوره در ميره ميگه آره هستم ترکه ميگه ولی به قيافت نمياد.
ميدونی چرا خانم ها کمتر فوتبال بازی می کنند؟ چون کمتر پيش مياد که يازده تا خانم راضی بشن همزمان يه جور لباس بپوشن*
یارو به رفيقش ميگه: همسايهمون خيلي بيشعوره، ساعت 2 نصفهشب با مشت ميكوبه به ديوارمون! حالا شانس آوردم خواب نبودم، داشتم شيپور تمرين ميكردم!
به یه ترکه میگن تا حالا چین رفتی؟ میگه آره ! میگن خوب یه خیابون معروفش رو نام ببر ببینیم ! یه کم فکر میکنه میگه خیابون شهید بروسلی
یَک روز بر خانه نَشَسته بودم داشتم تخمه نَ میخوردم یَک دف دیدم تیلفنم زنگ زد . گفتم ها کیسته ؟ گفت : ها . .. اییییی..... مدیرسایت یاهو بیدم ... گفتم : ها چطوری ... خوبی ؟ در سلامتی کامل به سر میبری ها ووووووو ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ گفت : ها . این یاهو مَسینجیر 8 قدیمی شده . اگه میشه 9 رو زودتر طراحی کن . گفتم : ها باشه .... بعد رفتم پشت کامپیوتر طراحی کردم و از ویلایت خودمان با بلوتوث فرستادمش آمریکا برای بیل گیتس و اون هم فروختش به شرکت یاهو
دو تا ترك داشتن تو يه ماشين بمب كار ميذاشتن يكيشون به اون يكي ميگه: اگه اين بمب الان منفجر شه چي كار كنيم؟ اون يكي ميگه نگران نباش من يكي ديگه دارم ...
ارمنيه و تركه و رشتيه و اصفهانيه يك عمر رفيق بودن . باري ، از بخت بد ، ارمنيه مرحوم مي شه ، باقي رفقا هم ميرن تشييع جنازش . رسم اين ملت هم گويا اين بوده كه هر كدوم از نزديكان بايد دم آخري يك پولي مي انداختن تو قبر ، خلاصه اول تركه ميره بالاسر قبر و كلي گريه زاري مي كنه و آخر هم دست مي كنه ، ده تا هزاري مي اندازه تو قبر ، بعد رشتيه مياد باز كلي آه و ناله مي كنه و بعد هم دست مي كنه ده تا هزاري ميندازه تو قبر ، آخري نوبت اصفهانيه مي شه ، مياد جلوي قبر كلي گريه زاري مي كنه ، آخرش هم با بغض ميگه : شرمنده ، من صبح وقت نشد برم بانك پول بگيرم . بعد يك چك سيهزارتومني مينويسه مي اندازه تو قبر ، بيستهزارتومن بقيشو برميدار .
يارو زبونش ميگرفته ميره داروخونه ميگه: آقا اشپيل داري؟ ميگه: اشپيل ديگه چيه؟ ميگه: بابا اشپيل ديگه. يارو ميگه: يعني چي؟ درست تلفظ كنين من بفهمم. يارو ميگه: بابا جان اشپيل، ديگه! يارو ميگه: آقا من كه نميفهمم شما چي ميگين، بگذارين به همكارم بگم شايد اون بفهمه. رفيق يارو هم زبونش ميگرفته، مياد. بهش ميگه: آقا اشپيل دارين، يارو هم ميره براش يه چيزي مياره بهش ميده و ميره، بعد همكاراي يارو ازش ميپرسن: اين چي ميخواست؟ ميگه: اشپيل! ميگن: بابااين اشپيل ديگه چه كوفتيه!؟ اصلاً برو يكم از اين اشپيل ور دار بيار ببينيم چيه. يارو ميره و بر ميگرده ميگه: اشپيل تموم شد!؟!
يارو داشته تو اتوبان 180 تا سرعت ميرفته، افسره جلوشو ميگيره، بهش ميگه: شما گواهينامه دارين؟ يارو ميگه نخير! ميگه: كارت ماشين چي؟ مرده ميگه: دارم ولي مال خودم نيست، مال اون بدبختيه كه جسدش تو صندوق عقبه!افسره كف ميكنه، ميره سريع به مافوقش گذارش ميده. خلاصه بعد از يك ربع سرهنگ مافوقش مياد، از مرده ميپرسه: آقا شما گواهينامه و كارت ماشين ندارين؟! يارو ميگه: چرا قربان، بفرمايين! دست ميكنه از تو داشبرد گواهينامه و كارت ماشين رو درمياره، ميده خدمت سرهنگ. سرهنگه ميگه: ميتونم صندوق عقب ماشينتونو بازرسي كنم؟ يارو ميگه: خواهش ميكنم، بفرماييد. سرهنگه ميره در صندوق عقب رو باز ميكنه، ميبينه اونجا هم خبري نيست. برميگرده به مرده ميگه: ولي زيردست من گزارش داده كه شما گواهينامه و كارت ماشين ندارين و يه جسد هم تو صندوق عقب ماشينتونه!يارو ميگه: نه قربان دروغ به عرضتون رسوندن! خودتون كه مشاهده كردين. به خدا اين افسره عقدهايه! دوست داره بيخودي به ملت گير بده! لابد بعدشم گفته كه من داشتم 180 تا سرعت ميرفتم!!!
كدام مورد كوتاهتر است؟ الف) مدت خوشحالي بعد از قبولشدن در دانشگاه ب) عمر پدر دانشجويان دانشگاه آزاد ج) مانتوي خواهران
يارو پيراهن مشكي پوشيده بود. گفتند: خدا بد نده چي شده؟ گفت: انگشت بابام رفته زير تريلي! گفتند: خب اين كه پيراهن مشكي پوشيدن نداره! گفت: آخه انگشت بابام توي دماغش بوده
بيشترين خسارت در چهارشنبه سوري رو تركها داشتند مي دوني چرا؟؟؟؟؟؟چون كنار ديوار آتيش درست کرده بودن و از روش مي پريدند
به ترکه میگن ۱۲ امام رو میشناسی؟ میگه آره. میگن خوب نام ببر؟ میگه اونجوری که نه. اگه ببینمشون میشناسم
اشتراک در:
پستها (Atom)